یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
سه شنبه 27 خرداد 1393برچسب:حاج ملّا هادی سبزواری, :: :: نويسنده : علی

حاج ملّا هادی سبزواری
متخلّص به اسرار
رحمة الله علیه
وفات در قرن 13 ه.ق.

هادی. (حاجی ملا هادی سبزواری) سبزواری که در شعر «اسرار» تخلص یافت. به سال ١٢١٢ ه.ق. متولد شد. مدت عمرش ٧٨ (حکیم) سال و به سال ١٢٨٩ ه.ق. چشم از جهان فروبست. «غریب» ماده تاریخ تولد اوست.
در سن هفت یا هشت سالگی در سبزوار شروع به فراگرفتن صرف و نحو کرد. دراین هنگام پدرش که از سفر بیت الله برمیگشت در شیراز درگذشت وی تا سن ده سالگی در سبزوار بود، سپس با حاج ملاحسین سبزواری که سالها در مشهد مشغول تحصیل بود و پدرش با پدر حاج شیخ هادی جمع المال بود به مشهد رفت. حاج ملا حسین مردی منزوی بود و به ریاضت سر میکرد و چون حاج شیخ هادی با ملاحسین در مشهد به یک حجره بود از او پیروی کرد و سالی چند به ریاضت پرداخت و در علوم عربی و فقه و اصول نزد او درس خواند.

و حاج ملاحسین با اینکه خود کلام و حکمت دیده بود و از طرفی شوق و استعداد نیز در حاجی میدید از منطق و ریاضی به جز اندکی با وی نگفت. در اینجا آتش حکمت در دل حاج ملاهادی زبانه کشید و چون از علوم نقلی و دینی حظی به سزا یافت، ترک اموال و املاک گفت و به اصفهان عزیمت کرد. و نزدیک هشت سال در اصفهان بماند و اغلب اوقات را صرف تحصیل حکمت اشراق کرد. پنج سال در نزد آخوند ملا اسماعیل (اصفهانی) حکمت دید و در اوایل ورود به اصفهان در نزد آقا محمدعلی مشهور به نجفی هر روز یک ساعت فقه میخواند.

چون به خراسان بازگشت، پنج سال در مشهد به تدریس حکمت و اندکی فقه و تفسیر پرداخت، زیرا در آن روزگار علما را اقبال به فقه و تفسیر بیشتر بود و از حکمت روگردان بودند. هر حکیم متألَّه و عارف متصوف و مرتاض متشرع که در عصر ما هست انتسابش به اوست.

حاج ملا هادی سبزواری بزرگترین حوزۀ بحث و تدریس حکمت اشراق و مشّاء را در سبزوار تأسیس کرد. آوازۀ وی در سراسر ایران و در بعضی از کشورهای اسلامی، مانند عراق، افغانستان و هند پیچید ومشتاقان حکمت اسلامی از هر سو به سبزوار میـشتافتند تا عقائد و آراء حکیمان ایران و یونان و اسلام را از آخرین حکیم اسلامی بشنوند.

صنیع الدوله در کتاب «مطلع الشمس» تفصیل زندگانی شخصی حاجی را مستقیماً از زبان پسران حاجی و عیال وی که در وراء پرده نشسته بوده آورده و در ضمن آن چنین گوید :

در روز بیست و هشتم ذیحجۀ هزار و دویست و هشتاد و نه، سه ساعت به غروب مانده مرغ روحش از قفس تن به آشیان قدس پرید. ملا محمدکاظم پسر آخوند ملا محمدرضای سبزواری متخلص به «سرّ» که ازشاگردان حاجی بود. در تاریخ فوت آن بزرگوار گوید :

اسرار چو از جهان به در شد
از فرش به عرش ناله برشد
تاریخ وفاتش ار بپرسند
گویم «که نمرد، زنده تر شد» (١٢٨٩).

جسد آن بزرگوار را در بیرون دروازۀ سبزوار که معروف به دروازۀ نیشابور و بر سر راه زُوّار است به خاک سپردند و پس از چندی میرزا یوسف بن میرزا حسن مستوفی الممالک که در این اواخر در دولت علیّه منصب صدارت عظمی یافت تکیه و بقعه ای برای آن مرحوم بنا کرد. طول تکیه صد و ده قدم و عرض آن پنجاه و پنج قدم است ...

فلسفۀ اسرار :
مدرسی چهاردهی در رساله ای که در باب زندگانی و فلسفه حاج ملاهادی سبزواری نوشته چنین آورده است :
حاج ملاهادی در فلسفه مکتب مستقلی ندارد. وی بیشتر در پیرامون سخنان ملاصدرای شیرازی به خصوص در شواهد الربوبیه و کتاب اسفار اربعه مطالعه میکرد و بسیاری از مباحث منظومه و شرح منظومۀ خود را در امور عامّه غالباً از کتاب «شوارق» ملا عبدالرزاق لاهیجی و در سایر مباحث اغلب از اسفار و شرح اشارات و شرح حکمة الاشراق و بعضی از کتب میرداماد مانند «قبسات» فراهم آورده است. دربارۀ امور عامه، از قبیل مباحث وجود و ماهیّت در مواردی که شوارق با سلیقه و مسلک وی سازگار نبوده به گفتار ملاصدرا توجه کرده است.
منظومۀ سبزواری که مهمترین تألیف وی میباشد از نظر بلاغت و نظم عربی ارزشی چندان ندارد، ولی از نظر اشتمال بر مباحث فلسفی میتوان گفت جامع ترین کتابی است که یک دوره منطق و فلسفه را در نهایت اختصار در بر دارد. شرح منظومه در فلسفه همانند کفایة الاصول در اصول فقه و شرح تجرید در کلام میباشد. در شرح منظومه گاهی به نظر میرسد که سبزواری با صدرالدین شیرازی مخالفت کرده ولی چنین نیست.
در شعر و شاعری هم، دستی داشته و اسرار تخلص میکرده. از شیفتگان غزلهای پرشور خواجۀ شیرازی بوده و وی را به پیشوایی خویش برگزیده است :

هزاران آفرین بر جان حافظ
همه غرقیم در احسان حافظ ...
پیمبر نیست لیکن نسخ کرده
اساطیر همه، دیوان حافظ ...
ببند «اسرار» لب را چون ندارد
سخن پایانی اندر شأن حافظ

از انواع مختلف شعر غزل را پسندیده و بدان پرداخته است. از نظر لفظ و معنی غزلهای وی اغلب تقلیدِ ناسازی از غزلهای خواجه است :

ما ز میخانۀ عشقیم گدایانی چند
باده نوشان و خموشان و خروشانی چند
کای شه کشور حسن و ملک ملک وجود
منتظر بر سر راهند غلامانی چند
عشق صلح کل و باقی همه جنگ ست و جدل
عاشقان جمع و فرق جمع پریشانی چند
سخن عشق یکی بود، ولی آوردند
این سخنها به میان زمرۀ نادانی چند
آنکه جوید حرمش، گو به سر کوی دل آی
نیست حاجت که کند قطع بیابانی چند
نه در اختر حرکت بود، نه در قطب سکون
گر نبودی به زمین خاک نشینانی چند


باز یار بی وفای ما سر یاریش نیست
ذرّه ای آن ماه مهرآسا وفاداریش نیست
بخت من در خواب گویا روی زیبای تو دید
زآنکه عمری شد که در خواب ست و بیداریش نیست
مُرد آیا در قفس یا با خیالت خو گرفت
مرغ دل کو مدّتی شد ناله وزاریش نیست ...
ترسم از بس چشم من خون از مژه جاری کند
مردمان گویند یارت بیمی از یاریش نیست

دمی نه کآرزوی مرگ بر زبانم نیست
چرا که طاقت بیداد آسمانم نیست
به زیر تیغ تو من پَر زدن هوس دارم
هوای بال فشانی به بوستانم نیست
خوشم که نیست مرا روزن از قفس سوی باغ
که تاب دیدن گلچین و باغبانم نیست
میان آتش و آبم ز دیده و دل خویش
شبی که جای بر آن خاک آستانم نیست
به گوشۀ قفسش خو گرفته ام چندان
که گر رها کندم ذوق آشیانم نیست
دلت چو واقف «اسرار» و نکته دان باشد
چه غم به ساحت قرب تو گر بیانم نیست

تألیفات سبزواری به قرار زیر است :
١- لئالی، منظومه در منطق
٢- غرر الفرائد، منظومه در حکمت
٣- حاشیه بر اسفار اربعۀ ملاصداری شیرازی
٤- حاشیه بر مبدأ و معاد ملاصدرای شیرازی
٥- حاشیه بر کتاب شواهد الربوبیۀ ملاصدرای شیرازی
٦- اسرارالحکم. دو جزو در یک مجلد که مکرر چاپ شده است. این کتاب چنانکه مؤلف در مقدمۀ آن ذکر کرده در مبدأ و معاد و مشتمل بر اسرار توحید و عبادات به زبان فارسی است
٨- شرح مثنوی
٩- شرح دعای جوشن کبیر
١٠- شرح دعای صباح، به عربی
١١- دیوان اسرار
١٢- حاشیه بر شرح سیوطی و بر الفیه ابن مالک (چاپ نشده است)
١٣- حاشیه بر شرح تجرید محقق لاهیجی در کلام (چاپ نشده است)
١٤- راحِ قَراح، در علم بدیع (چاپ نشده است)
١٥- رحیق  در علم بدیع (چاپ نشده است)
١٦- سؤال و جواب، مشتمل است بر مطالب مشکلی از اخبار و آیات و رموز و قواعد حکمی و عبارات مشکل فلاسفه که بعضی به فارسی و برخی به عربی به نظم و نثر است و این پرسشها از طرف شاگردان شیخ و دیگران طرح شده است و پاسخ آنها ازحکیم است (چاپ نشده است)
١٧- رساله ای در محاکمات میان ملا محسن فیض و مؤلف رسالۀ علم، و شارح آن رساله شیخ احمد اَحسایی که دربارۀ چگونگی علم پروردگار است.